116
عریانترم زشیشه و مطلوب سنگ سار
این شهر
بی نقاب قبولم نمیکند
این چندمین شب است که بیدار مانده ـَم
آنگونه ـَم
که خواب قبولم نمیکند
بیتاب از تو گفتنم افسوس که قرن هاست
آن لحظه های ِ نآب
قبولم نمیکند
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: فرناز
[ دو شنبه 22 تير 1394
] [ 7:20 بعد از ظهر ] [ PH.mehdi ][ نظر بدهید ]