,┴╬
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییپولتیکدربند احساس ...ا عکس ها و آهنگ هاجدیدمرتضی پاشاییمحسن یگانه سهراب سپهری شادمهر عقیلیفرنازi want youچارتار
برچسبها: fARNAZ
در كوی تو عاشقان فرآيند و روند/ خونِ جگر از ديده گشايند و روند
من بر در تو، چو خاک، مادام مقيم/ ورنه دگران چو باد آيند و روند
------------------------------------------------------
صدای آب می آید، مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟
لباس لحظه ها پاک است
میان آفتاب هشتم دی ماه
طنین برف ، نخ های تماشا ، چکه های وقت
طراوت روی آجرهاست، روی استخوان روز
چه می خواهیم؟
بخار فصل، گِردِ واژه های ماست
// دهان گلخانه فکر است //
سفرهایی ترا در کوچه هاشان خواب می بینند
ترا در قریه های دور مرغانی بهم تبریک می گویند
چرا مردم نمی دانند
که لادن اتفاقی نیست،
نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است؟
چرا مردم نمی دانند
که در گل های نا ممکن هوا سرد است؟
سهراب سپهرى
3ta aks vase khande haye nazanin net
va
mortabet ba mohite zist
TELEGRAM.ME/GUSHKON
یه وقتایی هست...نه "گریه کردن" آرومت میکنه...
نه " نفس عمیق"....
نه"یه لیوان آب سرد"...
نه"دادزدن"...
یه وقتایی هست که فقط نیاز دازی
بمیری..
همین....
------------------------------
من هرگز نخواستم که از عشق ، افسانه یی بیافرینم .
باور کن .
من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم ،
کودکانه و ساده و روستایی ...
نادر ابراهیمی
--------------------------------
گاهی قلب چیزی را می بیند
که چشم از دیدنش کور است.
- اچ. جکسون براون
------------------------------
عاشق کلمه و ترکیب های تازه ام
مثل کلمه ی تو
که با من ترکیب تازه ای می شود..
- پوریا عالمی
-----------------------------
پرده ی اتاقت را دوست دارم
وقتی آرام
به بهانه ی باد
از پنجره بیرون می آید و
برایم دست تکان می دهد
یعنی ...
تو در اتاقت هستی
-------------------------------
مادربزرگـــــم هميشه ميگفت :
قلبت که بي نظم زد ،
بدون که عاشقي ...
اشکت که بي اختيار سرازير شد ،
بدون که دلتنگي ...
شبت که بي خواب گذشت ،
بدون که نگراني ...
روزت که بي شوق آغاز شد ،
بدون که نااميدي ...
سينه ات که بي جا آه کشيد ،
بدون که پُرحسرتي ...
دلت که بي دليل گرفت ،
بدون که تنهائــــــي ...
امروز تو نيستي مادربزرگ ، امّا ...
اما من به همهٔ اون حرفات رسيدم !
اي کاش قبل ِ رفتنت ،
چارهٔ اين وقتايي که
برام پيش بيني کردي
رو هم ميگفتــــــي ... !
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردنِ مسیرت...
گنجشکها از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن به تو...
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
ـ ایستاده بر پنجهی پاهایش ـ
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درزِ روسری
و دزدیدن عطرِ موهایت!
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو! //
*از مجموعه شعر «باران برای تو میبارد»
مرگ ای کاش می آمد!!
تا پناهم باشد
و مرا غرق کند در عمقش
و رها سازد از این بهر عمیق
و رها سازد از این تنگ عجیب
و رها سازد از این قعر فریب
دیگر از چهره تکراری دهر خسته و سیر شدم
دلم از سنگینیه این تنگ غریب ، تنگ و بیمار شده
عمر من پر شده از وسعت شب
نیست گاهی که در آن روز شود
روشنیم بخشد و نور
دیگر از چهره گل بیزارم
دیگر از سبزی برگ ، دیگر از آبی آب بیزارم
مرگ ای کاش می آمد !!
دوستت دارم / باتمام احساسم //دوستت دارم / به اندازه دلتنگیهای عاشقانه ام
دوستــتــــ دارم عــــــمـــــیــــق تــــرازبــــــیقـــراریـــهــایــم / دوســــــتــــــتــ دارمـ
TELEGRAM.ME/GUSHKONباور کن عاشقی
بیش ازهرچیزی
ســـــادگی می خواهد
دل می خواهد
بـــآور می خواهد
باورِ اینکه تا "اوی ِ" زندگیت هست
تو هم باید باشی...
بهانه تراشی نکن جانم
که این ها همه اش رویایی بیش نیست
و کسی لیاقـــــت ندارد
بیــــــا وبــــــــــــــــــــاور کن
که این ها
همه ی همه اش
در دستانِ توست
که "دلـــت "را پیش کی و کجا
جا میگذاری
تا در مناسب ترین زمان
بهترینها برایـت
اتفاق بیُفــتد ...
عادل دانتیســــم
TELEGRAM.ME/GUSHKON
ســرم را مـی گــذارم زمـیـن
تـا بـمـیـرم
نــمــی شـــــود !
چنـــد بــاری امـتـحـان مـی کــنــم
بــی فــایده است
بــــرای مـــردن هــــم
بـــایـــد شــانــس داشـتــه بـاشـی . .
روزی 20نفر عاشقم میشن و التماسم میکنن
تا باهاشون باشم
لال شم اگه دروغ بگم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عبه ببه عببا عبه بببه بع؟!!!!!!
TELEGRAM.ME/GUSHKON
«...دیروز که نامه ات رسید هنوز شیار دیدنت روی زمین بود و تازه بود. در نیمروز «شمیران» از چه سخن می گفتیم؟ دستهای من از روشنی جهان پر بود و تو در سایه روشن روح خود ایستاده بودی. گاه پرنده وار شگفت زده به جای خود می ماندی.
نازی، تو از آب بهتری. تو از ابر بهتری. تو به سپیده دم خواهی رسید. مبادا بلغزی. من دوست توام و دست تو را می گیرم. روان باش که پرندگان چنین اند و گیاهان چنین اند. چون به درخت رسیدی به تماشا بمان. تماشا تو را به آسمان خواهد برد. در زمانه [ی] ما نگاه کردن نیاموخته اند و درخت جز آرایش خانه نیست و هیچ کس گلهای حیاط همسایه را باور ندارد. پیوندها گسسته. کسی در مهتاب راه نمی رود و از پرواز کلاغی هشیار نمی شود و خدا را کنار نرده ایوان نمی بیند و ابدیت را در جام آب خوری نمی یابد.
در چشم ها شاخه نیست. در رگ ها آسمان نیست. در این زمانه درخت ها از مردمان خرم ترند. کوه ها از آرزوها بلند ترند. نی ها از اندیشه ها راست ترند. برف ها از دلها سپیدترند.»
بخشی از نامه سهراب به یک دوست
kash mimordiim harvakh mikhayim
kash kash
chi chiye in zendegiye nekbat zendegi kardaniye
az bas ...
chi begam akhe ...
خودتان را در قلب هیچ آدمی نچپانید،جا نمی شوید ،چروک می شوید فقط..
TELEGRAM.ME/GUSHKONگاهى اوقات مجبوريم بپذيريم كه برخى از آدم ها فقط
مى توانند در قـــلــــبــــــمـــــان بمانند نه در زندگيمان.
- سيلويا پلات
ﻣـــــــﺎ ﮐﻪ ﻧــــــﺪﯾﺪﯾﻢ ،!!
ﻭﻟــــــــــــــﯽ ﻣﯿﮕﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺣــــــــــﺎﻝ ﻣﯿﺪﻩ●○•°
ﯾـــﮑﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳـﺘـــﺖ ﺩﺍﺷﺘـــــــﻪ ﺑــــــﺎﺷﻪ !!!!!